هرامیثلغتنامه دهخداهرامیث . [ هََ ] (اِخ ) سه یا چند چاه است در طرف چپ ضریه . (معجم البلدان ). و بر سر این چاهها جنگی میان ضباب و جعفربن کلاب بود، که هر یک میخواست به حفر آنها بپردازد. (از مجمع الامثال میدانی ).
هرامیتلغتنامه دهخداهرامیت . [ هََ ] (اِخ ) چاههاست فراهم آمده به ناحیت دهناء. (اقرب الموارد). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
حرمتلغتنامه دهخداحرمت .[ ح ُ م َ ] (ع اِمص ، اِ) حُرمة. اسم از احترام . شکوه . (محمودبن عمر ربنجنی ). حشمت . آب رو. منزلت . قدر. مرتبت . عز. شرف . بزرگی . عظمت . ج ، حُرُمات : ای ترک بحرمت مسلمانی کم بیش بوعده ها نپخسانی . معروفی .
حرمتلغتنامه دهخداحرمت . [ ح ُ م َ ] (اِخ ) (به معنی خراب ) سِفْرِ داوران 1:17 و آن شهری میباشد در طرف جنوبی کنعان که یوشع بر آن دست یافت و در سابق آنرا صفاة میگفتند. بعضی بر آنند که شهر مذکور در تنگه ای که تخمیناً <span class