خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هرقلوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هرقلوس
/harqalus/
معنی
۱. کاسنی صحرایی.
۲. جاورس.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
هرقلوس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] ‹هرقلوه› (زیستشناسی) harqalus ۱. کاسنی صحرایی.۲. جاورس.
-
هرقلوس
لغتنامه دهخدا
هرقلوس . [ هََ ق َ ] (معرب ، اِ) در زبان یونانی اراکلئیوس به معنی جاورس و حشیشةالورد بوده است . (از حاشیه ٔبرهان چ معین ). به لغت یونانی نوعی از کاسنی صحرایی باشد که آن را هرقلوه نیز گویند. (برهان ). نوعی از هندبای بری است و نزد بعضی ابوخلسا و نزد بع...
-
جستوجو در متن
-
هرقلوه
لغتنامه دهخدا
هرقلوه . [ هََ ق َ ] (معرب ، اِ) هرقلوس . (برهان ) (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به هرقلوس شود.
-
انوخلسا
لغتنامه دهخدا
انوخلسا. [ اَ خ َ ] (اِ) انوخلثا. ابوخلسا. ابخوسا. خس الحمار. عاقرشمعا. شجرةالدم . رجل الحمامه . حمیرا. هرقلوس . شنقاد.کحلاء. انقلیا. و به سریانی حالوما و بلفظی دیگر بالقس و بفارسی کاهوخر و هوجویه . نام نباتی است شبیه به برگ کاهو و باریکتر و باخشونت ...