هروءلغتنامه دهخداهروء. [ هَُ ] (ع مص ) نیک پخته شدن گوشت . (منتهی الارب ). نضج گوشت تا از هم باز شود. (اقرب الموارد). هَرء. هُرء. رجوع به این مدخلها شود.
روروro-ro, roll-on roll-offواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بارگیری و تخلیه که در آن بار بر روی وسایل چرخدار ازطریق شیبراهه به کشتی وارد یا از آن خارج میشود
نمونهگیری ناحیهایarea samplingواژههای مصوب فرهنگستانروشی در نمونهگیری که در آن کل ناحیۀ مورد بررسی ابتدا به زیرناحیههای کوچکی تقسیم میشود و سپس نمونهای تصادفی از این زیرناحیهها انتخاب میشود
آرایۀ شلومبرگرSchlumberger array, Schlumberger electrode arrayواژههای مصوب فرهنگستانآرایهای که در آن زوجالکترودهای داخلی برای اندازهگیری ولتاژ، در مقایسه با زوجالکترودهای خارجی جریان، خیلی به هم نزدیکاند
آرایۀ وِنِرWenner array, Wenner electrode arrayواژههای مصوب فرهنگستانآرایهای با الکترودهای همفاصله و متقارن که میتواند در امتداد خط اندازهگیری گسترش یابد
رویۀ ریشهroot faceواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از رویۀ شیار که داخل ریشۀ اتصال قرار دارد متـ . پاشنه land
مهروءلغتنامه دهخدامهروء. [ م َ ] (ع ص ) آن که گرفتار سرمای سخت شده باشد. ج ، مهروؤون . (از ناظم الاطباء). و رجوع به هرء شود.