هزاراسبیلغتنامه دهخداهزاراسبی . [ هََ زا اَ ] (ص نسبی ) منسوب به هزاراسب که دره ٔ محکمی است به خوارزم . (سمعانی ).
علی هزاراسبیلغتنامه دهخداعلی هزاراسبی . [ ع َ ی ِ هََ زا اَ ] (اِخ ) (امیر...). وی و برادرش امیر پیردرویش هزاراسبی از جانب میرزا ابوالقاسم بابر حکومت بلخ و قندوز و بقلان راعهده دار بودند. در بین سالهای 857 و 858 هَ . ق . میرزا سلطان
علی هزاراسبیلغتنامه دهخداعلی هزاراسبی . [ ع َ ی ِ هََ زا اَ ] (اِخ ) (امیر...). وی و برادرش امیر پیردرویش هزاراسبی از جانب میرزا ابوالقاسم بابر حکومت بلخ و قندوز و بقلان راعهده دار بودند. در بین سالهای 857 و 858 هَ . ق . میرزا سلطان
افراسیابلغتنامه دهخداافراسیاب . [ اَ ] (اِخ ) اتابک ...، ابن یوسف شاه از اتابکان لر بزرگ بود و از 688 - 695 هَ . ق . حکمرانی داشت . وی مردی مستبد و ظالم بود. ابتدا افراد خاندان وزیر پدر خود را مصادره کرده ایشان را بوضعی شنیع کشت
علی هزاراسبیلغتنامه دهخداعلی هزاراسبی . [ ع َ ی ِ هََ زا اَ ] (اِخ ) (امیر...). وی و برادرش امیر پیردرویش هزاراسبی از جانب میرزا ابوالقاسم بابر حکومت بلخ و قندوز و بقلان راعهده دار بودند. در بین سالهای 857 و 858 هَ . ق . میرزا سلطان