لغتنامه دهخدا
عرف . [ ع ُ ] (ع اِ) شناخته . (منتهی الارب ). معروف . (اقرب الموارد). معروف و مشهور و شناخته . (ناظم الاطباء). || آنچه که در میان مردم معمول و متداول است . در مقابل شرع . (فرهنگ فارسی معین ). آنچه بشناسند در شریعت و روا باشد کردن آن . (دهار). آنچه از نظر شهادت عقول در نفس ها