مفصل زینیsaddle jointواژههای مصوب فرهنگستاننوعـی مفصل زلالهای که شبیه به زین است و امکان حرکت در جهات مختلف را امکانپذیر میسازد، مانند مفصل پایۀ شست
حزانلغتنامه دهخداحزان . [ ح َ ] (اِخ ) نامی از نامهای مردان عرب است . از اعلام است . (منتهی الارب ).
هزانعلغتنامه دهخداهزانع. [ هََ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ هزنوع که بیخ گیاهی است شبیه طرثوث . (آنندراج ). رجوع به هزنوع شود.
علاةلغتنامه دهخداعلاة. [ ع َ ] (اِخ ) جایی است در یمامه و متعلق به بنی هِزّان . در این مکان «مَحالی » یافت شود، و آن عبارت از سنگهای سفیدی است که آنها را بر هم سائیده و مانند سرمه به چشم میکشند. (از معجم البلدان ).
هزانعلغتنامه دهخداهزانع. [ هََ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ هزنوع که بیخ گیاهی است شبیه طرثوث . (آنندراج ). رجوع به هزنوع شود.
لاهزانلغتنامه دهخدالاهزان . [ هَِ ] (ع اِ) تثنیه ٔ لاهز. هر دو کوه بهم پیوسته چندان که مابین آنها تنگ گردد. (منتهی الارب ).
ابوهزانلغتنامه دهخداابوهزان . [ اَ ؟ ](اِخ ) عطیةبن رافع و گفته اند ابن ابی جمیله . تابعی است . او از معاویة و از او صفوان بن عمرو روایت کند.