هزلیاتلغتنامه دهخداهزلیات . [ هََ لی یا ] (ع اِ) اشعاری که دارای مضامین شوخی آمیز و خلاف اخلاق باشد. رجوع به هَزْل شود.
اجلادلغتنامه دهخدااجلاد. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ جَلد و جِلْد و جَلید.- اجلادُالانسان ؛ تن مردم و کالبد وی . ج ، اَجالد.
اجلادلغتنامه دهخدااجلاد. [ اِ ] (ع مص )مضطر گردانیدن . (منتهی الارب ). || پَشَک زده شدن زمین و جز آن . || جلید رسیدن بقوم .
حاجلاتلغتنامه دهخداحاجلات . [ ج ِ ] (ع ص ، اِ) شتران پی کرده که در رفتن به یک پای برجهند. (منتهی الارب ).
اجلدلغتنامه دهخدااجلد. [ اَ ل َ ] (ع ص ) زمین هموار. || زمین سخت . ج ، اَجالِد. (منتهی الارب ). و اجلاد، هم مفرد و هم جمع اجلد آمده است .
facetiaeدیکشنری انگلیسی به فارسیfacetiae، لطایف، هزلیات، شوخی، بذله، فکاهیات، مطایبات، شوخیهای خارج از نزاکت
طرطوسلغتنامه دهخداطرطوس . [ طَ ] (اِ) نوعی کفش (؟) : گفت مادرت کهنه طرطوسی دارد گاهگاهی به پا درمیکشم . (هزلیات سعدی ).
خربندگانهلغتنامه دهخداخربندگانه . [ خ َ ب َ دَ / دِ ن َ / ن ِ ](ق مرکب ) بشکل خربندگی . بطریق خربندگی : جمجمی مردانه در پای لطیف بر سرش خربندگانه میرزی .سعدی (هزلیات ).
یووناللغتنامه دهخدایوونال . [ یو وِ ] (اِخ ) ژوونالیس . یکی از شاعران قدیم لاتین است که در هجویات و هزلیات شهرت یافته است . تولد وی به سال 42 ق . م . روی داده و در حین وفات بیش از هشتاد سال داشته است . و رجوع به ژوونالیس شود.