هضهاضلغتنامه دهخداهضهاض . [ هََ ] (ع ص ) گشن گردن شکننده ٔ گشنان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به هضاض شود.
حذحاذلغتنامه دهخداحذحاذ. [ ح َ ] (ع ص ) قَرَب حذحاذ؛ شب روی برای آب بشتاب . قَرَب سریع و شتاب . (منتهی الارب ).
هدهادلغتنامه دهخداهدهاد. [ هََ ] (اِخ ) ابن شرج بن شرحبیل بن ذی سحر. ملکی از ملوک حمیر و پدر بلقیس ملکه ٔ سباست . (منتهی الارب ).
هدهادلغتنامه دهخداهدهاد. [ هََ ] (ع اِ) صاحب مسائل قاضی . (منتهی الارب ). یعنی کسی که قاضی معضلات مسائل فقه را از وی پرسد. (اقرب الموارد).
هذهاذلغتنامه دهخداهذهاذ. [ هََ ] (ع ص ) برنده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به هَذّاذ شود. قَرَب هذهاذ؛ قرب دور و دشوار یا قرب شتاب . (منتهی الارب ). رجوع به قرب شود.