توالی همتاساز خودگردانautonomously replicating sequence, ARS 1واژههای مصوب فرهنگستانتوالیهای ویژهای در هوهستهایها که مبدأ همتاسازی به شمار میآیند
امتشاشلغتنامه دهخداامتشاش . [ اِ ت ِ ](ع مص ) بسنگ یا بکلوخ استنجا کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || همه ٔ شیر پستان را دوشیدن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برکشیدن زن زیور را از گردن خود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطب
امتصاصلغتنامه دهخداامتصاص . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) مکیدن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (فرهنگ فارسی معین ). مکیدن شیره ٔ چیزی را. (فرهنگ فارسی معین ). در عربی امروز جزء اصطلاحات علمی است و بمعانی متعدد بکار میرود. رجوع به المرجع شود.
امتصاصدیکشنری عربی به فارسیجاذب , جالب , دلربا , جذاب , درکش , دراشام , جذب , درکشي , دراشامي , فريفتگي , انجذاب , مکيدن , مک زدن , شيره کسي را کشيدن , مک , مک زني , شيردوشي
همتاسازیreplicationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند دوتا شدن بهطوریکه نسخهای دقیق از نسخۀ اولیه بازسازی شود، مانند آنچه در مورد دِنا و رِنا اتفاق میافتد
دوشاخۀ همتاسازیreplication forkواژههای مصوب فرهنگستانساختاری دوشاخه که براثر باز شدن دو رشتۀ دِنای درحالهمتاسازی به وجود میآید
حباب همتاسازیreplication bubbleواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از دِنای در حال همتاسازی که با ریزبین الکترونی به شکل حبابی کوچک دیده میشود متـ . چشم همتاسازی replication eye
مبدأ همتاسازیreplication origin, origin of replication, origin 2, ori site, oriواژههای مصوب فرهنگستانتوالی خاصی از همتایه که همتاسازی دِنا از آن آغاز میشود
همتاسازیreplicationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند دوتا شدن بهطوریکه نسخهای دقیق از نسخۀ اولیه بازسازی شود، مانند آنچه در مورد دِنا و رِنا اتفاق میافتد
همتاسازی دادهایdata replicationواژههای مصوب فرهنگستانتکثیر دادهها بر روی تعدادی از رایانهها در یک سامانۀ توزیعی متـ . همتاسازی دادهها
همتاسازی دوسویهbidirectional replicationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی همتاسازی دِنا که در آن دوشاخههای همتاسازی در دو جهت مخالف هم پیش میروند
همتاسازی سامانگریزrunaway replicationواژههای مصوب فرهنگستانهمتاسازی چندبارة دِنا در طی چرخة یاختهای