امجاواژهنامه آزادتلفظ:اِمجا (emja) معنی:خوب _ بعد از این _در ادامه _ گاهی هم مقابل تعارف و ابراز شرمساری شخص دیگری می آید.
همزیلغتنامه دهخداهمزی . [ هََ م َ زا ] (ع ص ) ریح همزی ؛ باد سخت آواز. || قوس همزی ؛ کمان سخت دوراندازنده تیر را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
همجیلغتنامه دهخداهمجی . [ هََ ] (اِ) جانوری است کوچک مانند ملخ که پیوسته بر روی علفها میگردد. (برهان ).
بدزندگانیلغتنامه دهخدابدزندگانی . [ ب َ زِ دَ / دِ ] (ص مرکب ) بدمعاش . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). آنکه زندگانی وی روبراه نباشد. بدروزگار. (از فرهنگ فارسی معین ). || شریر. بدذات . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). شریر و ظالم . (آنندراج ) :</spa