همسانریختیhomeomorphismواژههای مصوب فرهنگستانتناظری یکبهیک و پیوسته بین دو فضای توپولوژیکی که وارون آن هم پیوسته باشد
فضاهای همسانریختhomeomorphic spacesواژههای مصوب فرهنگستاندو فضای توپولوژیکی که بین آنها یک همسانریختی وجود دارد
فضای همسانریختhomeomorphic spacesواژههای مصوب فرهنگستاندو فضای توپولوژیکی که بین آنها یک همسانریختی وجود داشته باشد
همسانلغتنامه دهخداهمسان . [ هََ ] (ص مرکب ) هم سان . مساوی . (آنندراج ). مانند. همانند : گر کسی گوید که در گیتی کسی همسان اوست گر همه پیغمبری باشد، بود یافه درای . منوچهری .نگاری تن جانور صدهزارکز ایشان دو همسان ندارد نگار.
فضاهای همسانریختhomeomorphic spacesواژههای مصوب فرهنگستاندو فضای توپولوژیکی که بین آنها یک همسانریختی وجود دارد
فضای همسانریختhomeomorphic spacesواژههای مصوب فرهنگستاندو فضای توپولوژیکی که بین آنها یک همسانریختی وجود داشته باشد
نشاننده 2imbeddingواژههای مصوب فرهنگستانیک همسانریختی (homeomorphism) از یک فضای توپولوژیکی به زیرفضایی از فضای توپولوژیکی دیگر