همسانپوشانuniformed services staffواژههای مصوب فرهنگستانکارکنانی با لباسهای همسان که ارائة خدمات شخصی مهمانان مهمانخانه را به عهده دارند و شامل مهمانبَران و مسئول اطلاعات و مهمانبان (security) و جامهبر و خودروبان (garage) میشود
واحد همسانپوشانuniformed serviceواژههای مصوب فرهنگستانواحدی در بخش اتاق در مهمانخانه که به امور چمدانها و حمل آنها و ارائة اطلاعات میپردازد
همسانلغتنامه دهخداهمسان . [ هََ ] (ص مرکب ) هم سان . مساوی . (آنندراج ). مانند. همانند : گر کسی گوید که در گیتی کسی همسان اوست گر همه پیغمبری باشد، بود یافه درای . منوچهری .نگاری تن جانور صدهزارکز ایشان دو همسان ندارد نگار.
بخش اتاقrooms divisionواژههای مصوب فرهنگستانبزرگترین و معمولاً سودآورترین بخش مهمانخانه که عمدتاً شامل واحدهای پیشگاه و ذخیرة جا و خانهداری و همسانپوشان میشود
واحد همسانپوشانuniformed serviceواژههای مصوب فرهنگستانواحدی در بخش اتاق در مهمانخانه که به امور چمدانها و حمل آنها و ارائة اطلاعات میپردازد