همسخنیconference callingواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که کاربر با استفاده از آن بتواند با چند مشترک ارتباط همزمان داشته باشد و آنها را نیز بهطور همزمان با یکدیگر مرتبط سازد
مصاحبتفرهنگ مترادف و متضادصحبت، مراوده، مصاحبه، همدمی، همرازی، همراهی، همزانویی، صحبت، همسخنی، همصحبتی، همنشینی
اتفاقفرهنگ مترادف و متضاد۱. ائتلاف، اتحاد، وحدت، همآوازی، همدستی، همدلی، همزبانی، همسخنی، یکدلی ۲. پیشامد، تصادف، تصادم، حادثه، رخداد، رویداد، سانحه، سرگذشت، عارضه، واقعه، وقوع ۳. اجماع ۴. تراضی، سازواری، ≠ اختلاف، نفاق