استشر
استشارة , عطف
sympathy
استشار
هماهنگی.
vibrations
مشاوره كرد , مشورت كرد , نظرخواهى كرد , رايزنى كرد , همفكرى كرد
همدردی، طرفدار بودن، همدردی یا همفکری کردن، جانبداری کردن
همدرد، طرفدار بودن، همدردی یا همفکری کردن، جانبداری کردن
مشاوره , مشورت , مذاکره , همفکري , رايزني
مشاوره، مشورت، رایزنی، همفکری، مذاکره