هموارسازbulldozerواژههای مصوب فرهنگستانخودروی با تیغۀ پهن فولادی که ناهمواریهای زمین را برطرف میکند
هموارسازmollifierواژههای مصوب فرهنگستانتابع همواری که از طریق پیچش (convolution) با تابعهای ناهموار (nonsmooth functions) سبب تولید تابعهای هموارتر میشود
هموارسازی 2sidecastingواژههای مصوب فرهنگستانعملیاتی که در آن خاک را با هموارساز در سمت پستتر مسیر قرار میدهند
هموارسازی تصویرimage smoothingواژههای مصوب فرهنگستانجانشین کردن چگالی و/ یا رنگ هر نقطۀ تصویر با ترکیبی خطی از ویژگیهایی مشابه با ویژگیهای نقاط همسایه
هموارسازی منابعresource smoothing, time-limited resource schedulingواژههای مصوب فرهنگستانفرایند برنامهریزی مجدد فعالیتها برای متوازن کردن استفاده از منابع بدون امکان به تعویق انداختن تاریخ تکمیل پروژه
بولدوزرفرهنگ فارسی معین(دُ زِ) [ انگ . ] (اِ.) ماشین سنگین زنجیردار با قدرت زیاد که با تیغة فولادی سپر مانند جلوی خود، خاک و مصالح روی زمین را جا به جا می کند، هموارساز (فره ).
هموارسازی 2sidecastingواژههای مصوب فرهنگستانعملیاتی که در آن خاک را با هموارساز در سمت پستتر مسیر قرار میدهند
هموارسازی تصویرimage smoothingواژههای مصوب فرهنگستانجانشین کردن چگالی و/ یا رنگ هر نقطۀ تصویر با ترکیبی خطی از ویژگیهایی مشابه با ویژگیهای نقاط همسایه
هموارسازی منابعresource smoothing, time-limited resource schedulingواژههای مصوب فرهنگستانفرایند برنامهریزی مجدد فعالیتها برای متوازن کردن استفاده از منابع بدون امکان به تعویق انداختن تاریخ تکمیل پروژه