هموژنلغتنامه دهخداهموژن . [ هَُ م ُ ژِ ] (فرانسوی ، ص ) یکنواخت . ماده ای که از مولکولهای همانند ساخته شده باشد. سلولهای مشابه و همانند بافت مزوفیل در برگ اغلب نباتات یک لپه ای و کاجها و بعضی از دولپه ای ها که ساختمانی یکنواخت و مشابه دارند. (از گیاه شناسی حبیب اﷲ ثابتی ص <span class="hl" dir=
مدار انتقال هومانHohmann transfer orbit, Hohmannواژههای مصوب فرهنگستاننوعی مدار انتقال بیضوی که در آن حداقل انرژی به مصرف میرسد نیز: مسیر هومان Hohmann trajectory مدار هومان Hohmann orbit انتقال هومان Hohmann transfer
نوترینوی میونیmuon neutrinoواژههای مصوب فرهنگستانذرهای که به همراه میون، نسل دوم لپتونها را تشکیل میدهد و در طبیعت فقط بهصورت چپگرد وجود دارد
همگنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه کپارچه، یکدست، یکتکه، هموژن، هموژنیزه، متجانس، متحدالشکل، همجنس، همشکل، همانند، یکهوا ازیک قماش، یکجنس، شبیه مثل هم، منسجم، یکپارچه، ثابت، تغییرناپذیر یکنواخت، قالبی، بیحالت سروته یککرباس استاندارد، نرمال، عادی همساز، متقارن صاف مرادف، همسان استانده
مزوفیللغتنامه دهخدامزوفیل . [ م ِ زُ ] (فرانسوی ، اِ) بافتی که فضای داخلی برگ را که بین دو طبقه ٔ اپیدرم فوقانی و تحتانی است فرا گرفته است . (از دائرة المعارف کیه ). در بین دو طبقه اپیدرم برگ (اپیدرم برگ فوقانی و اپیدرم تحتانی ) سلولهائی با جدار نازک و گلوسیدی (سلولزی ) دیده میشود که حاوی مقدار