خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همگام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
همگام
/hamgām/
معنی
همقدم؛ همراه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
همدوش، همراه، همقدم
دیکشنری
concordant, concurrent
-
جستوجوی دقیق
-
همگام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) hamgām همقدم؛ همراه.
-
isochronous
همگام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی فرایندهایی که در آنها دادهها در محدودههای زمانی مشخص تحویل شوند
-
همگام
واژگان مترادف و متضاد
همدوش، همراه، همقدم
-
همگام
دیکشنری فارسی به انگلیسی
concordant, concurrent
-
واژههای مشابه
-
synchropter
بالگَرد همگام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] بالگَرد دوچرخانهای که ملخهای آن در جهت مخالف هم میچرخند
-
synchronous motor
موتور همگام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] موتور برقی تکفازی که فقط با سرعت متناظر با جریان متناوب تغذیهکنندهاش راهاندازی میشود
-
مدار همگام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← مدار زمینهمگام
-
synchronization 2
همگامسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تنظیم دو قطعه بهنحویکه چرخههای زمانی یکسان داشته باشند
-
synchronous culture, synchronised culture/ synchronized culture
کشت همگام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] کشتی که در آن تمام یاختهها ازنظر چرخۀ رشد و تقسیم تقریباً در یک مرحله قرار دارند
-
همگام بودن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
concur
-
همگام شدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
unite
-
geosynchronous satellite
ماهوارۀ زمینهمگام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ماهوارهای که دورۀ گردش آن با دورۀ چرخش زمین برابر است
-
geosynchronous orbit
مدار زمینهمگام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مدار ماهوارهای که دورۀ گردش آن با دورۀ چرخش زمین برابر است متـ . مدار همگام