همیوغconjugate 1واژههای مصوب فرهنگستان[زمینشناسی] ویژگی دو گسل یا شکستگی یا رگه که در یک میدان تنشی واحد شگل گرفتهاند و با یکدیگر زاویهای تند میسازند [زیستشناسی] هریک از دو یاختۀ بههمپیوسته در فرایند همیوغی
قاعدة ماکMac ruleواژههای مصوب فرهنگستانقاعدهای که بر اساس آن ژرفای چشمة بیهنجاری مغناطیسی با پهنای نمودار دامنههای آن پیوند پیدا میکند
عموک بالالغتنامه دهخداعموک بالا. [ ](اِخ ) دهی است از دهستان فشافویه ٔ بخش ری شهرستان تهران . 130 تن سکنه دارد. آب آنجا از قنات و محصول آن غلات و صیفی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
عموک پایینلغتنامه دهخداعموک پایین . [ ](اِخ ) دهی است از دهستان فشافویه ٔ بخش ری شهرستان تهران . 197 تن سکنه دارد. آب آنجا از قنات و محصول آن غلات و صیفی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
رگههای همیوغconjugated veinsواژههای مصوب فرهنگستاندو دسته رگة مرتبط با هم که شیب آنها در جهت مخالف یکدیگر باشد
اصل عدم قطعیتuncertainty principleواژههای مصوب فرهنگستاناصلی که براساس آن دقت زیاد در اندازهگیری یک کمیت به خطا در اندازهگیری کمیت همیوغ آن میانجامد
متغیر الحاقیadjoint variableواژههای مصوب فرهنگستانهر کمیت همیوغ مربوط به مختصات تعمیمیافته در سامانههای دینامیکی کلاسیک
همیوغی بارcharge conjugationواژههای مصوب فرهنگستانعملی که ذره را به پادذرة خود تبدیل میکند متـ . عمل همیوغی بار charge conjugation operation
تصویر فازهمیوغphase-conjugate imageواژههای مصوب فرهنگستانتصویری که ابیراهی آن با تداخلسنجی برطرف شده است
رگههای همیوغconjugated veinsواژههای مصوب فرهنگستاندو دسته رگة مرتبط با هم که شیب آنها در جهت مخالف یکدیگر باشد
سامانۀ فازهمیوغphase-conjugate systemواژههای مصوب فرهنگستاندر نورشناسی، دستگاهی که در آن با استفاده از تداخلسنجی یا روش هندسی، ابیراهیهای جبهۀ موج اصلاح میشود