همترازسازیlevellingواژههای مصوب فرهنگستانروال سازگار کردن یا تعدیل دادهها به گونهای که در محل تقاطع خطهای برداشت یکسان شوند
ترازسازی منابعresource levelling, resource-limited schedulingواژههای مصوب فرهنگستانفرایند برنامهریزی مجدد فعالیتها برای متوازن کردن استفاده از منابع با امکان به تعویق انداختن تاریخ تکمیل پروژه
اهم آکوستیکیacoustic ohmواژههای مصوب فرهنگستانیکای اندازهگیری مقاومت ظاهری آکوستیکی براساس قانون اهم
m- تاباm-resilientواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تابع بولی که، حتی درصورت ثابت نگاه داشتنm متغیر ورودی آن، ویژگی توازن آن حفظ شود
سحابی گامGum Nebulaواژههای مصوب فرهنگستانسحابی دایرهشکل و وسیعی در صورتهای فلکی بادبان و کشتیدُم که کالین استنلیگام کشف کرده است
پوشش مؤثرeffective masking, EMواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن گوش مورد نظر بهطور همزمان در معرض نوفۀ پوششی و نشانک قرار میگیرد و نوفۀ پوششی برای پوشاندن نشانک کافی است
بیهنجاری شکنجیcorrugation anomalyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بیهنجاری ساختگی حاصل از خطاهای باقیمانده در همترازسازی یا شبکهبندی دادههای برداشت خطی
levelsدیکشنری انگلیسی به فارسیسطوح، سطح، میزان، تراز، سویه، هم تراز، سطح برابر، هدف گیری، الت ترازگیری، یک دست، ترازسازی، تراز کردن، مسطح کردن یاشدن، نشانه گرفتن، مسطح کردن
levelدیکشنری انگلیسی به فارسیسطح، میزان، تراز، سویه، هم تراز، سطح برابر، هدف گیری، الت ترازگیری، یک دست، ترازسازی، تراز کردن، مسطح کردن یاشدن، نشانه گرفتن، مسطح کردن، هموار، مسطح، مساوی، هم پایه، یک نواخت، مستوی