همخطیcolineationواژههای مصوب فرهنگستاننگاشتی که نقطه را به نقطه و خط را به خط و صفحه را به صفحه مینگارد نیز: تبدیل همخطی colinearty transformation
همخطی 1collinearity/ colinearityواژههای مصوب فرهنگستان[آمار] وضعیتی در وایازش که ستونهای ماتریس طرح آن دارای همبستگی خطی زیادی باشند [زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] رابطۀ خطی بین توالی دِنای یک ژن و توالی آمینواسیدها در زنجیرۀ پلیپپتیدیای که از روی آن ژن ساخته شده است
همخطی 2line-upواژههای مصوب فرهنگستان1. قرار دادن خط فرضی هواگرد در خط مستقیم بهسمت هدف یا هواگرد دیگر یا باند پرواز و امثال آنها 2. قرار گرفتن هواگرد بر روی باند پیش از برخاستن
مشاهدههای همخطی مؤثرcollinearity-influential observationsواژههای مصوب فرهنگستانمشاهدههایی که حذف آنها از ماتریس طرح یک مدل وایازشی باعث تغییر نسبی بزرگ در عدد شرط (condition number) شود
همخطی 1collinearity/ colinearityواژههای مصوب فرهنگستان[آمار] وضعیتی در وایازش که ستونهای ماتریس طرح آن دارای همبستگی خطی زیادی باشند [زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] رابطۀ خطی بین توالی دِنای یک ژن و توالی آمینواسیدها در زنجیرۀ پلیپپتیدیای که از روی آن ژن ساخته شده است
همخطی 2line-upواژههای مصوب فرهنگستان1. قرار دادن خط فرضی هواگرد در خط مستقیم بهسمت هدف یا هواگرد دیگر یا باند پرواز و امثال آنها 2. قرار گرفتن هواگرد بر روی باند پیش از برخاستن
مشاهدههای همخطی مؤثرcollinearity-influential observationsواژههای مصوب فرهنگستانمشاهدههایی که حذف آنها از ماتریس طرح یک مدل وایازشی باعث تغییر نسبی بزرگ در عدد شرط (condition number) شود
عملگر خطیlinear operatorواژههای مصوب فرهنگستانتابعی که تحت آن هر ترکیب خطی از دو بُردار، برابر با همان ترکیب خطی از تبدیلهای آن دو بُردار باشد متـ . تابع خطی linear function نگاشت خطی linear mapping, linear map تبدیل خطی linear transformation
نویسهگردانیtransliteration 1واژههای مصوب فرهنگستانتبدیل صورتهای نوشتاری از یک نظام خطی به یک نظام خطی دیگر
همخطی 1collinearity/ colinearityواژههای مصوب فرهنگستان[آمار] وضعیتی در وایازش که ستونهای ماتریس طرح آن دارای همبستگی خطی زیادی باشند [زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] رابطۀ خطی بین توالی دِنای یک ژن و توالی آمینواسیدها در زنجیرۀ پلیپپتیدیای که از روی آن ژن ساخته شده است
همخطی 2line-upواژههای مصوب فرهنگستان1. قرار دادن خط فرضی هواگرد در خط مستقیم بهسمت هدف یا هواگرد دیگر یا باند پرواز و امثال آنها 2. قرار گرفتن هواگرد بر روی باند پیش از برخاستن