همگذارassemblerواژههای مصوب فرهنگستان1. برنامۀ مترجمی که دستورهای نوشتهشده به زبان همگذاری را به زبان ماشین ترجمه میکند 2. زبان برنامهنویسی همگذاری
اهم آکوستیکیacoustic ohmواژههای مصوب فرهنگستانیکای اندازهگیری مقاومت ظاهری آکوستیکی براساس قانون اهم
m- تاباm-resilientواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تابع بولی که، حتی درصورت ثابت نگاه داشتنm متغیر ورودی آن، ویژگی توازن آن حفظ شود
سحابی گامGum Nebulaواژههای مصوب فرهنگستانسحابی دایرهشکل و وسیعی در صورتهای فلکی بادبان و کشتیدُم که کالین استنلیگام کشف کرده است
همگذاریassembly 2واژههای مصوب فرهنگستانترجمۀ خودکار برنامهای رایانهای از زبان نمادین به زبان ماشین
برنامۀ همگذاریassembly programواژههای مصوب فرهنگستانبرنامهای برای تبدیل زبان همگذاری به زبان ماشین
همگذاریassembly 2واژههای مصوب فرهنگستانترجمۀ خودکار برنامهای رایانهای از زبان نمادین به زبان ماشین
برنامۀ همگذاریassembly programواژههای مصوب فرهنگستانبرنامهای برای تبدیل زبان همگذاری به زبان ماشین
زبان همگذاریassembly languageواژههای مصوب فرهنگستانزبان برنامهنویسی سطح پایین و نمادین که در آن دستورها با اسامی کوتاه و یادآور (mnemonic) نوشته میشود
همگذاری بدنهbody assembly, body framing 2واژههای مصوب فرهنگستانمتصل کردن اجزای مختلف بدنه به یکدیگر
همگذاری کردنassembleواژههای مصوب فرهنگستانترجمه کردن یک برنامۀ رایانهای، از زبان همگذاری به زبان ماشین
همگذاریassembly 2واژههای مصوب فرهنگستانترجمۀ خودکار برنامهای رایانهای از زبان نمادین به زبان ماشین
همگذاری بدنهbody assembly, body framing 2واژههای مصوب فرهنگستانمتصل کردن اجزای مختلف بدنه به یکدیگر
همگذاری کردنassembleواژههای مصوب فرهنگستانترجمه کردن یک برنامۀ رایانهای، از زبان همگذاری به زبان ماشین