خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هم دما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هُمّ
لهجه و گویش تهرانی
صدای جانوران،غرّش
-
پشت هم ،پشت سر هم
لهجه و گویش تهرانی
پیاپی
-
هم ایچِه
لهجه و گویش بختیاری
ham-iče همینجا.
-
هم ایسِه
لهجه و گویش بختیاری
ham-ise همین حالا.
-
هُم درد
لهجه و گویش بختیاری
hom-dard همدرد.
-
هُم ریش
لهجه و گویش بختیاری
hom-riš همریش، باجناغ.
-
هُم وَرَه
لهجه و گویش بختیاری
hom-va:ra هم بهره، هریک از اعضاى گروه شیروَرَه.
-
کِرِ هَم
لهجه و گویش تهرانی
هم سن و سال
-
پشت هم
لهجه و گویش مازنی
peshte ham پیوسته – پیاپی – پشت سر هم
-
سر هم
لهجه و گویش مازنی
sar e ham پی در پی – پشت هم
-
هم انده
لهجه و گویش مازنی
ham ande ۱همین قدر – همین اندازه ۲کمی
-
هم بزوئن
لهجه و گویش مازنی
ham bazooen ۱بلع ناگهانی ۲یک لقمه کردن غذا
-
هم بکشین
لهجه و گویش مازنی
ham bakeshiyen ۱بلعیدن ۲روی هم آمدن پوسته ی زخم
-
هم بندی
لهجه و گویش مازنی
ham bandi دو اسب یا دو حیوان را با یک افسار بستن
-
هم بیاردن
لهجه و گویش مازنی
ham biyaarden هم آوردن – گرد آوردن