مهمان کشیلغتنامه دهخدامهمان کشی . [ م ِ ک ُ ] (حامص مرکب ) عمل مهمان کش : مهمان کند خزینه تو و من رامهمانکشی است شیوه و هنجارش .ناصرخسرو.
هنجارلغتنامه دهخداهنجار. [ هَِ / هََ ] (اِ) راه و روش و طریق و طرز و قاعده و قانون . (برهان ). در سنسکریت سمکارا به معنی گشتن و گردیدن و راه است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) : به آخر شکیبایی آورد پیش که جز آن نمی دید هنجارخویش .<br
بازبهنجارشrenormalizationواژههای مصوب فرهنگستانروشی در نظریههای میدان کوانتومی که در آن با قرار دادن مقادیر اندازهپذیر به جای مقادیر پیشبینیشده، بینهایتهای پدیدآمده در نظریه حذف میشوند
بهنجارشnormalizingواژههای مصوب فرهنگستانگرم کردن آلیاژ آهنی تا دمای مناسب بالاتر از دامنۀ دگرگونی و سپس سرد کردن آن در هوا تا دمایی پایینتر از دامنۀ دگرگونی