هواایستaerostatواژههای مصوب فرهنگستانوسیلۀ پرندۀ سبکتر از هوا که در ارتفاعی مشخص در جوّ، با جابهجایی هوای برابر با جِرم خود شناور میماند
هواشیدphotometeorواژههای مصوب فرهنگستانپدیدهای هالهای به شکل حلقه یا کمان یا ستون یا لکۀ روشن حاصل از شکست یا بازتاب نور بهوسیلۀ بلورهای یخ معلق در جوّ
گواشتلغتنامه دهخداگواشت . [ ] (اِ) آهنگی است از موسیقی . رجوع به مجمع الادوار مهدیقلی هدایت نوبت 3 ص 98 شود.
واسطلغتنامه دهخداواسط. [ س ِ ] (اِخ ) جاییست در مکه و گویند در پایین جمرةالعقبه بین مأزمین واقع است . (از معجم البلدان ).
واسطلغتنامه دهخداواسط. [ س ِ ] (اِخ ) دهی به حلب و نزدیک آن دهی است دیگر که آن را کوفه نامند. (منتهی الارب ). دهی است به حلب نزدیک بزاعة و نزد آنان مشهور است و نزدیک بدان دهی است که آن را کوفه گویند. (معجم البلدان ).
هواایستاییaerostaticsواژههای مصوب فرهنگستاندانش بررسی اجسام شناور در هوا و گازهای دیگر در حالت تعادل متـ . آئرواستاتیک
سیم دریچة گازvalve line, valve ropeواژههای مصوب فرهنگستانسیمی که دریچة گاز در هواایستها را باز و بسته میکند متـ . سیم دریچه
هواایستاییaerostaticsواژههای مصوب فرهنگستاندانش بررسی اجسام شناور در هوا و گازهای دیگر در حالت تعادل متـ . آئرواستاتیک