آشکارساز هوابُردairborne detectorواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای که با هواگرد حمل میشود و برای تعیین مکان یا تشخیص اشیا در هوا یا سطح زمین به کار میرود
عملیات هوابُردairborne operationواژههای مصوب فرهنگستانعملیاتی شامل نقلوانتقالات هوایی در منطقۀ مشخصی که نیروهای رزمی در آن قرار دارند و حمایت آماد و پشتیبانی از آنها برای اجرای مأموریت راهکنشی یا عملیاتی یا راهبردی
مغناطیسسنج هوابُردairborne magnetometerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دستگاه هوابُرد برای اندازهگیری میدان مغناطیسی زمین
نقشهبرداری هوامغناطیسیaeromagnetic surveyingواژههای مصوب فرهنگستاناندازهگیریهای مغناطیسی با هوابُرد
اثر هواگردaircraft signatureواژههای مصوب فرهنگستاناثر القایی هواگرد بر اندازهگیریهای مغناطیسی هوابُرد
اقیانوسشناسی هوابُردairborne oceanographyواژههای مصوب فرهنگستانمطالعة پدیدههای اقیانوسی با استفاده از تجهیزات هوابُرد