حوتاءلغتنامه دهخداحوتاء. [ ح َ ] (ع ص ) زن سطبرمیان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). زن ستبرمیان . (ناظم الاطباء).
حوثاءلغتنامه دهخداحوثاء. [ ح َ ] (ع اِ) جگر و آنچه متصل به جگر است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). جگر و آنچه گرداگرد آن است . (مهذب الاسماء). || زن فربه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
وعثاءلغتنامه دهخداوعثاء. [ وَ ] (ع اِ) مشقت و سختی سفر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). زحمت و مشقت و سختی سفر. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : جمعی از یاران وفا و اخوان صفا که وعثاء سفر به حضور همایونشان سهولت حضر داشت . (جهانگشای جوینی ).
یاواتالغتنامه دهخدایاواتا. (اِخ ) یاهاتا. شهری در ژاپن دارای 332200 تن سکنه که یکی از مراکز صنعتی است . (از لاروس ).
هواتابaerotolerantواژههای مصوب فرهنگستانریزاندامگانی بیهوازی که در شرایط هوازی میتواند زنده بماند، اما نمیتواند رشد کند یا رشد آن کمتر از حالت طبیعی است
هواتابaerotolerantواژههای مصوب فرهنگستانریزاندامگانی بیهوازی که در شرایط هوازی میتواند زنده بماند، اما نمیتواند رشد کند یا رشد آن کمتر از حالت طبیعی است