هوانوردیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ] هوانوردی، پرواز، هوابرد ارودینامیک، آئرودینامیک، علوم موشک، بالیستیک مافوق صوت، سوپرسونیک، دیوار صوتی، علم صدا صعود فرود، سقوط پرندگان شیرجه، پرش، چیز پرنده
ایستگاه هوانوردیaeronautical stationواژههای مصوب فرهنگستانایستگاهی زمینی، ندرتاً بر روی کشتی یا سکوی دریایی، برای ارائۀ خدمات سیار هوانوردی
ایستگاه هوانوردیaeronautical stationواژههای مصوب فرهنگستانایستگاهی زمینی، ندرتاً بر روی کشتی یا سکوی دریایی، برای ارائۀ خدمات سیار هوانوردی
ایستگاه ثابت هوانوردیaeronautical fixed stationواژههای مصوب فرهنگستانایستگاهی در بخش خدمات ثابت هوانوردی
ایستـگـاه شبکـۀ مخـابـراتـی ثـابـت هوانوردیaeronautical fixed telecommunication network station/ aeronautical fixed telecommunications network station, AFTN stationواژههای مصوب فرهنگستانایستگاهی واقع در ساختار شبکۀ ثابت مخابراتی هوانوردی که تحت حاکمیت دولت متبوع عملیات را اجرا میکند
ایستگاه مبدأ شبکۀ مخابراتی ثابت هوانوردیaeronautical fixed telecommunication network origin station/ aeronautical fixed telecommunications network origin station, AFTN origin stationواژههای مصوب فرهنگستانایستگاه شبکۀ ثابت مخابراتی هوانوردی که پیامها و دادههای رقمی را برای انتقال ازطریق این شبکه میپذیرد
ایستگاه مخابراتی هوانوردیaeronautical telecommunication stationواژههای مصوب فرهنگستانایستگاهی در بخش خدمات مخابراتی هوانوردی
ایستگاه مقصد شبکۀ مخابراتی ثابت هوانوردیaeronautical fixed telecommunication network destination station/ aeronautical fixed telecommunications network destination station, AFTN destination stationواژههای مصوب فرهنگستانایستگاه شبکۀ ثابت مخابراتی هوانوردی که پیامها و دادههای رقمی را برای پردازش دریافت میکند و سپس آنها را برای مخاطب ارسال میکند