هواپویهaerodyneواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای پرنده، سنگینتر از هوا، که با تولید نیروی آئرودینامیکی، ازجمله نیروی رانش مستقیم موتور، خود را در جوّ نگه میدارد
حواویلغتنامه دهخداحواوی . [ ح َ ] (ع اِ) ج ِ حاویاء، به معنی ما انقبض من الامعاء. (از اقرب الموارد). ج ِ حاویة، حاویاء، به معنی چرب روده . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واگویهلغتنامه دهخداواگویه . [ ی َ / ی ِ ] (اِمص مرکب ) بازگفتن حرف شنیده را. (غیاث اللغات ). سخن شنیده را بازگفتن . (ناظم الاطباء). تکرار قولی . بازگو. تکرار سخنی .
اوهوهلغتنامه دهخدااوهوه . [ اُ هَُ وْ وَ / وِ ] (صوت ) صوتی است که در مقام تعجب بکار رود: قرار است پروفسور راک راه تازه ای بدنیا پیشنهاد کند. اوهوه ! راه تازه ! (سایه روشن صادق هدایت ص 17).
واگویهفرهنگ فارسی عمیدبازگو کردن؛ دوباره گفتن حرفی؛ سخن شنیده را باز گفتن.⟨ واگویه کردن: تکرار کردن سخن.
بالچرخrotorcraft, rotorplaneواژههای مصوب فرهنگستانهواپویهای که نیروی بالابرنده و بَرار آن ازطریق بالهای گردان تأمین میشود متـ . هواگرد بالچرخ rotary–wing aircraft
بدلپیماconvertiplaneواژههای مصوب فرهنگستانهواپویۀ قادر به پرواز دستِکم در دو حالت پروازی متمایز، یکی عمودی با اتکا به چرخانۀ بالابر و دیگری روبهجلو با اتکا به بال