هوبرۀ موجدارChlamydotis undulataواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ هوبرهایان و راستۀ درناسانان که تاج نخودی با پرهای راست در مرکز آن دارد؛ سر آن خاکستری روشن و بدن دارای پرهای راست سیاه در پایین گردن تا قفسۀ سینه است
هوبرهلغتنامه دهخداهوبره . [ ب َ رَ / رِ ] (اِ) شوات . چرز. (یادداشت مؤلف ). پرنده ای است که آن را به عربی حباری و به ترکی توغدری گویند. (برهان ). مرغی است بری ، خاکستری رنگ و منقارش دراز. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
هوبرهلغتنامه دهخداهوبره . [ هََ / هُو ب َ رَ / رِ ] (ص ) سرگشته و حیران . (برهان ). به معنی حیران آورده اند و از طبقات پیر انصاری نقل کرده که شیخ شبلی در حق شیخ یعقوب دعا کرده گفت : خدای تعالی تو را هوبره کند. وی گفت : آمین ..
هوبرّهگویش بختیاریهوبرّه، نام پرندهاى با جثه بزرگ به اندازه بوقلمون که در نواحى صحرایى و کویرى زندگى مىکند.
هوبرهفرهنگ فارسی عمیدپرندهای وحشی، حلالگوشت، و بزرگتر از مرغ خانگی با گردن دراز و بالهای زردرنگ و خالدار؛ جرز؛ چرز؛ جرد؛ حُباری.
هوبرهفرهنگ فارسی معین(بَ رِ) (اِ.) پرنده ای است وحشی و حلال گوشت ، بزرگتر از مرغ خانگی با گردن دراز و بال های زردرنگ و خال دار.