حارقانلغتنامه دهخداحارقان . [ رِ ] (ع اِ) دو رگ است در زبان . (مهذب الاسماء). دو رگ در زیر زبان . (بحر الجواهر).
پورکانلغتنامه دهخداپورکان . (اِخ ) ده کوچکی از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان ، واقع در 92 هزارگزی شمال باختری راور و 170 هزارگزی شمال راه فرعی راور به یزد. دارای 40 تن سکنه . (از فرهنگ
پورکانلغتنامه دهخداپورکان . (اِخ ) دهی از دهستان میمنه بخش شهر بابک شهرستان یزد، واقع در 43 هزارگزی خاور شهر بابک و چهارهزارگزی راه پاقلعه بشهر بابک . کوهستانی ، معتدل ، مالاریائی . دارای 368 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنج
پورکانلغتنامه دهخداپورکان . (اِخ ) دهی جزء دهستان ارنگه بخش کرج شهرستان تهران ، واقع در 11000 گزی شمال کرج و 54 هزار و سیصدگزی تهران متصل براه کرج به چالوس ، در دره ٔ رود کرج . سردسیر،دارای 221
هورقانیلغتنامه دهخداهورقانی . (ص نسبی ) منسوب به هورقان که قریه ای است در نزدیکی مرو به هفت فرسنگی . (سمعانی ).
هورقانیلغتنامه دهخداهورقانی . (ص نسبی ) منسوب به هورقان که قریه ای است در نزدیکی مرو به هفت فرسنگی . (سمعانی ).