هونیافرهنگ نامها(تلفظ: hu niyā) (هو = خوب + نیا) دارای نیای خوب ، نیکوتبار ، نیک نژاد ؛ (در پهلوی) (= هونیاک) به معنی خوب نیا ، دارای اصل و نسب اصیل ، منتسب به خانوادهای شریف ؛ [مکنزی این واژه را در پهلوی مطبوع و لذتبخش معنا کرده است].
تلهعسلhoney potواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای در شبکه که عمداً طوری پیکربندی شده است که با شبیهسازی خدمات شبکه مهاجمان را تطمیع کند و آنها را به دام اندازد
جریان عسلیhoney flow,coda di topoواژههای مصوب فرهنگستانشکل ریزش اسپرسو در هنگام خارج شدن از ناودانهای پالابَر/ صافیبَر (portafilter) که حالت ریزش عسل را تداعی میکند
هُوْناگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی آنجا ، همراه با اشاره چشمی یا دستی برای نگاه کردن به جایی ، آنجاست
اونیالغتنامه دهخدااونیا. (سریانی ، اِ) زعرور باشد و آن را در خراسان علف شیران و به عربی تفاح البری خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (هفت قلزم ). || بفتح اول به معنی ازگیل . (ناظم الاطباء).