هويدیکشنری عربی به فارسیخيال , وهم , تصور , قوه مخيله , هوس , تجملي , تفنني , علا قه داشتن به , تصور کردن
جزیرة راستگرد ورود و خروجright-in right-out islandواژههای مصوب فرهنگستانمحوطة مثلثیشکل برآمدهای که با مسدود کردن قسمتی از راه در انتهای مسیر ورودی به تقاطع، مانع انجام حرکات گردش به چپ و عبور مستقیم میشود
حوّاOphiuchus, Oph, Serpent Bearerواژههای مصوب فرهنگستانصورت فلکی بزرگ استوای آسمان در همسایگی شمالی صورت عقرب، که به شکل مردی ماربهدست تصور میشود
سمعک راه هواییair-conduction hearing aidواژههای مصوب فرهنگستانسمعکی که صدا را از راه گوش بیرونی و میانی به گوش درونی میرساند متـ . سمعک هواراهی
تغییرحجمسنجی هواییair displacement plethysmography, ADP 1واژههای مصوب فرهنگستانتعیین تغییرات حجم اندامها و اعضای بدن ازطریق تغییر حجم هوایی که در آنها جابهجا میشود
هویجةلغتنامه دهخداهویجة. [ هَُ وَ ج َ ] (ع اِ مصغر) مصغر هاجة است . و هاجة غوک است . (منتهی الارب ).
هویشلغتنامه دهخداهویش . [ ی َ ] (اِ) هویت که تعین و تشخص بوده باشد. (انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به هویت شود.
هویةلغتنامه دهخداهویة. [ هََ وی ی َ ] (ع ص ) چاه دورتک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). ج ، هوایا. (از اقرب الموارد).
هویرلغتنامه دهخداهویر. [ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان ابرشیوه و پشت کوه بخش حومه ٔ شهرستان دماوند. دارای 460 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).