لغتنامه دهخدا
هک . [ هََ ک ک ](ع مص ) به شمشیر زدن کسی را. || دریافتن کسی را بگنی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || افکنده شدن . (منتهی الارب ). || تیزدادن . || پیخال انداختن مرغ و شترمرغ . || سائیدن چیزی را. || برآوردن شیر را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دوشیدن شیر. || چیره شدن