حقیقیةلغتنامه دهخداحقیقیة. [ ح َ قی قی ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیث حقیقی . مقابل مجازیة: قضیه ٔ شرطیه ٔ منفصله ٔ حقیقیة. رجوع به قضیة شود.
حقيقةدیکشنری عربی به فارسیواقعيت , فعاليت , امرمسلم , امر مسلم , يقين , اطمينان , ماخذ , اطلا ع , حقيقت , وجود مسلم , هستي , اصليت , اصالت وجود , راستي , صدق , درستي , صداقت
عقیقهفرهنگ فارسی عمید۱. موی نوزاد.۲. گوسفندی که روز هفتم تولد نوزاد و هنگام تراشیدن موی سر او قربانی میکنند.
عققةلغتنامه دهخداعققة. [ ع َ ق َ ق َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عاق ّ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عاق شود.
هکلغتنامه دهخداهک . [ هََ ک ک ](ع مص ) به شمشیر زدن کسی را. || دریافتن کسی را بگنی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || افکنده شدن . (منتهی الارب ). || تیزدادن . || پیخال انداختن مرغ و شترمرغ . || سائیدن چیزی را. || برآوردن شیر را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دوشیدن شیر. || چیره شدن
متهککةلغتنامه دهخدامتهککة. [ م ُ ت َ هََ ک ْ ک ِ ک َ ] (ع ص ) زن بارداری که در نزدیک زادن پستان وی کلان شده و بندهای کمر آن فروهشته و سست گشته باشد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.