لغتنامه دهخدا
لوط. [ ل َ ] (ع مص ) لواطة. (منتهی الارب ). عمل قوم لوط کردن . کار قوم لوط کردن . || گل اندود کردن حوض را. به گل درگرفتن و اندودن حوض را. (منتخب اللغات ). حوض به گل کردن . (تاج المصادر). || چسبیدن به دل و دوست گردیدن . (منتهی الارب ). وادوسیدن . (زوزنی ). وادوسیدن دوستی به دل