واجدةلغتنامه دهخداواجدة. [ ج ِ دَ ] (ع ، ص ) تأنیث واجد. رجوع به واجد شود. || خشمگین . (مهذب الاسماء). در اقرب الموارد نیز وجد علیه به معنی غضب آمده است .
وازدهلغتنامه دهخداوازده . [ زِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان در 24 هزارگزی مشرق ابهر و شش هزارگزی راه مالرو عمومی و در دامنه ٔ کوه واقع است . سردسیر است و زارعان قره تیه آن را زراعت میکنند و از خود سکنه ای ندارد. (از فرهنگ جغرافیائی
وازدهلغتنامه دهخداوازده . [ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) هر چیز بدی که ازچیز خوب جدا کرده باشند. (ناظم الاطباء). کنار گذاشته شده . (از ناظم الاطباء). مردود. (یادداشت مؤلف ).
وازدهلغتنامه دهخداوازده . [ زِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان در 24 هزارگزی مشرق ابهر و شش هزارگزی راه مالرو عمومی و در دامنه ٔ کوه واقع است . سردسیر است و زارعان قره تیه آن را زراعت میکنند و از خود سکنه ای ندارد. (از فرهنگ جغرافیائی
وازدهلغتنامه دهخداوازده . [ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) هر چیز بدی که ازچیز خوب جدا کرده باشند. (ناظم الاطباء). کنار گذاشته شده . (از ناظم الاطباء). مردود. (یادداشت مؤلف ).
وازدهفرهنگ فارسی عمید۱. هرچیز نامرغوب که آن را جدا کرده و کنار گذاشته باشند؛ پسزده؛ پسمانده.۲. طردشده از اجتماع.
وازدهدیکشنری فارسی به انگلیسیbankrupt, bastard, cheap, cheap-jack, crummy, cull, evacuation, fag end, flash, offal, outcast, reject, second-rate
وازدهلغتنامه دهخداوازده . [ زِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان در 24 هزارگزی مشرق ابهر و شش هزارگزی راه مالرو عمومی و در دامنه ٔ کوه واقع است . سردسیر است و زارعان قره تیه آن را زراعت میکنند و از خود سکنه ای ندارد. (از فرهنگ جغرافیائی
وازدهلغتنامه دهخداوازده . [ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) هر چیز بدی که ازچیز خوب جدا کرده باشند. (ناظم الاطباء). کنار گذاشته شده . (از ناظم الاطباء). مردود. (یادداشت مؤلف ).
نوازدهلغتنامه دهخدانوازده . [ ن َ زَ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) نوازاده . (آنندراج ). رجوع به نوازاده شود.
ملادوازدهلغتنامه دهخداملادوازده . [ م ُل ْ لا دَ وا دَه ْ ] (اِ مرکب ) بعضی حواشی به کتب علمی قدیم هست که محشیان به جای نام خود در آخر عدد 12 نوشته اند. آن حاشیه ها را طلاب به مزاح حاشیه ٔ ملادوازده و حاشیه ٔ آخوند ملادوازده گویند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).