واقع گراییفرهنگ فارسی معین( ~. گَ) [ ع - فا. ] (اِمص .) 1 - گرایش و توجه به واقعیت ها و پرهیز از خیال بافی . 2 - وفاداری به طبیعت یا زندگی واقعی و بیان دقیق آن بدون خیال پردازی . نک رئالیسم .
واقعگراییrealismواژههای مصوب فرهنگستاننگرشی مبتنی بر حقایق موجود و عمل براساس آنچه هست، نه آنچه باید باشد متـ . واقعگرایی کلاسیک classical realism
واقعگراییrealismواژههای مصوب فرهنگستاننگرشی مبتنی بر حقایق موجود و عمل براساس آنچه هست، نه آنچه باید باشد متـ . واقعگرایی کلاسیک classical realism
واقعگراییrealismواژههای مصوب فرهنگستاننگرشی مبتنی بر حقایق موجود و عمل براساس آنچه هست، نه آنچه باید باشد متـ . واقعگرایی کلاسیک classical realism
نوواقعگراییneorealism, new realismواژههای مصوب فرهنگستاننگرشی در سیاست بینالملل که ضمن پذیرش مبانی واقعگرایی، بر تأثیر ساختار نظام بینالملل بر تعامل دولتها تأکید دارد متـ . واقعگرایی ساختاری structural realism
واقعگراییrealismواژههای مصوب فرهنگستاننگرشی مبتنی بر حقایق موجود و عمل براساس آنچه هست، نه آنچه باید باشد متـ . واقعگرایی کلاسیک classical realism