واکرلغتنامه دهخداواکر. [ ک ِ ] (ع ص ) مرغ به آشیانه درآینده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مرغی که در آشیانه باشد. (فرهنگ خطی ).
واکرواژهنامه آزادعصای چارپایه ای است که سالمندان به یاری آن راه روند. عصای چهارپایه برای سالمندان. نوع چرخدار آن مانند روروک (roroak) است که کودکان نوپا به کمک آن راه می روند.
معادلات یول ـ واکرYule-Walker equationsواژههای مصوب فرهنگستانمعادلاتی تفاضلی که ضریب خودهمبستگی یک فرایند خودوایاز را به ضرایب وقفۀ (lag) آن مرتبط میکند
بازیارلغتنامه دهخدابازیار. (اِخ ) لقب شیخ ابوعلی حسین بن محمدبن احمد اَکّار بود و در شیرازنامه (ص 97) لقب وی بازیار آمده است . رجوع به ابوعلی ،واکار در همین لغت نامه و حاشیه ٔ شدالازار ص 49 شود.