واکنش پایهelementary reaction, step 2واژههای مصوب فرهنگستانیک یا چند واکنش ساده که برای توصیف سازوکار یک واکنش کلی به کار رود
واکنشلغتنامه دهخداواکنش . [ ک ُ ن ِ ] (اِمص مرکب ) عکس العمل . انفعال . (لغات فرهنگستان ). مقابل کنش .
حالت گذارtransition stateواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی کوتاهمدت، واسطۀ بین مواد اولیه و محصولات یک واکنش پایه
واکنش مرحلهایstepwise reactionواژههای مصوب فرهنگستانواکنشی شامل دو واکنش پایه که در آن دستکم یک مادۀ میانی واکنشپذیر تولید میشود
نظریۀ برخوردcollision theoryواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای که براساس آن میتوان سرعت واکنش پایه را ناشی از برخورد ذراتی با حداقل انرژی لازم در نظر گرفت
تغییر مقدماتیprimitive changeواژههای مصوب فرهنگستانیکی از تغییرات مولکولی به لحاظ مفهومی ساده که ازطریق آن میتوان واکنش پایه را از جنبۀ نظری تشریح کرد
واکنشلغتنامه دهخداواکنش . [ ک ُ ن ِ ] (اِمص مرکب ) عکس العمل . انفعال . (لغات فرهنگستان ). مقابل کنش .
کنش و واکنشلغتنامه دهخداکنش و واکنش . [ ک ُ ن ِ ش ُ ک ُ ن ِ ] (ترکیب عطفی ) عمل و عکس العمل . (از یادداشت به خطمرحوم دهخدا). و رجوع به «کنش » و «عکس العمل » شود.
واکنشلغتنامه دهخداواکنش . [ ک ُ ن ِ ] (اِمص مرکب ) عکس العمل . انفعال . (لغات فرهنگستان ). مقابل کنش .
زمان واکنشreaction timeواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمان لازم برای درک خطر و نشان دادن عکسالعمل از سوی راننده
سازوکار واکنشreaction mechanismواژههای مصوب فرهنگستانمراحلی متوالی که در طی آنها یک واکنش شیمیایی رخ میدهد