واکنشلغتنامه دهخداواکنش . [ ک ُ ن ِ ] (اِمص مرکب ) عکس العمل . انفعال . (لغات فرهنگستان ). مقابل کنش .
گداخت واپاییدهcontrolled fusionواژههای مصوب فرهنگستانفرایند ترکیب هستههای سبک و تشکیل هستههای سنگینتر در پلاسمایی با دمای بسیار بالا درحالیکه در یک میدان مغناطیسی مناسب محصور شده است نیز: واکنش گرماهستهای واپاییده controlled thermonuclear reaction
واکنشلغتنامه دهخداواکنش . [ ک ُ ن ِ ] (اِمص مرکب ) عکس العمل . انفعال . (لغات فرهنگستان ). مقابل کنش .
کنش و واکنشلغتنامه دهخداکنش و واکنش . [ ک ُ ن ِ ش ُ ک ُ ن ِ ] (ترکیب عطفی ) عمل و عکس العمل . (از یادداشت به خطمرحوم دهخدا). و رجوع به «کنش » و «عکس العمل » شود.
واکنشلغتنامه دهخداواکنش . [ ک ُ ن ِ ] (اِمص مرکب ) عکس العمل . انفعال . (لغات فرهنگستان ). مقابل کنش .
زمان واکنشreaction timeواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمان لازم برای درک خطر و نشان دادن عکسالعمل از سوی راننده
سازوکار واکنشreaction mechanismواژههای مصوب فرهنگستانمراحلی متوالی که در طی آنها یک واکنش شیمیایی رخ میدهد