واگذاریلغتنامه دهخداواگذاری . [گ ُ ] (حامص مرکب ) تفویض . تسلیم . (ناظم الاطباء). || ترک . طرح . (یادداشت مؤلف ). || (ص نسبی ) واگذارشده . تسلیم شده . منتقل شده . داده شده .- املاک واگذاری ؛ که مالک آن را به دیگری تسلیم کرده و تحویل داده است .
واذاریلغتنامه دهخداواذاری . (اِخ )محسن بن ابراهیم بن احمد الواذاری مکنی به ابوالعلاء منسوب به واذار از دهکده های اصفهان وی محدث بود و ابوعلی الحسن بن عمربن یونس الحافظ از وی روایت دارد و پس از سال 400 هَ .ق . وفات یافت . (از لباب الانساب ).
خالصهلغتنامه دهخداخالصه . [ ل ِ ص َ / ص ِ ] (ع ص ) بی آمیغ. (منتهی الارب ): غب خالصه ؛ تب نوبه که شطرالغب و ربعنباشد. || (اِ) زمین و ملک پادشاهی که به جاگیر کسی نباشد. (آنندراج ). ملک دولتی . مسعود کیهان تاریخ املاک خالصه ٔ ایران را چنین می آورد: خالصجات عبارت
واگذاریلغتنامه دهخداواگذاری . [گ ُ ] (حامص مرکب ) تفویض . تسلیم . (ناظم الاطباء). || ترک . طرح . (یادداشت مؤلف ). || (ص نسبی ) واگذارشده . تسلیم شده . منتقل شده . داده شده .- املاک واگذاری ؛ که مالک آن را به دیگری تسلیم کرده و تحویل داده است .
واگذاریلغتنامه دهخداواگذاری . [گ ُ ] (حامص مرکب ) تفویض . تسلیم . (ناظم الاطباء). || ترک . طرح . (یادداشت مؤلف ). || (ص نسبی ) واگذارشده . تسلیم شده . منتقل شده . داده شده .- املاک واگذاری ؛ که مالک آن را به دیگری تسلیم کرده و تحویل داده است .
خط آمادۀ واگذاریavailable lineواژههای مصوب فرهنگستاندر ارتباطات دادهای، مداری که میاندو نقطه برقرار است، اما هنوز استفاده نمیشود متـ . خط آماده