خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وای
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - افسوس . 2 - فریاد، ناله .
-
جستوجو در متن
-
الغیاث
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (صت .) فریاد! وای !
-
ویک
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ ع . ] (شب جم .) وای بر تو، کلمه ای است که در هنگام ندبه و زاری گفته می شود.
-
های
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - کلمة تأسف یعنی وای . 2 - کلمة خطاب به معنی اَی . 3 - هیاهو.
-
آه
فرهنگ فارسی معین
(صت .) کلمه ای است که برای نشان دادن درد، رنج ، اسف و اندوه به کار می برند. آوه ، آوخ ،آخ و وای نیز گویند. ؛ ~ در بساط نداشتن کنایه از: از هر گونه امکان مالی محروم بودن .
-
وا
فرهنگ فارسی معین
(عا.) = وای : 1 - کلمه ای که به هنگام شدت مرض و احساس درد و رنج گویند. 2 - در موقع تأسف خوردن استعمال شود. 3 - در مورد تعجب به کار رود (بیشتر در تداول خانم ها).
-
اخ اخ
فرهنگ فارسی معین
(اَ. اَ) (صت .) 1 - صوتی است که برای نفرت و ناخشنودی بر زبان رانند. 2 - کلمه ای است برای ستودن و اظهار خشنودی به هنگام لذت ، به به . 3 - کلمة افسوس ، دریغا، وای ، آه .