لغتنامه دهخدا
ورا. [ وَ ] (از ع ، حرف اضافه ، ق ) وراء. پس . عقب . بعد. (ناظم الاطباء).در پس . در عقب . پشت . خلف . جز. بجز. غیر. بغیر. مگر.سوا. (ناظم الاطباء). رجوع به وراء شود : ورای هر چه در گیتی اساسی است برون از هر چه در فکرت قیاسی است . <p class="a