25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
واردن
نفروج
شوبک
شوبج
ورنه
نیواره
بیشتر بدانید
تیرکشیدن
koff
semiheretic
دلداری،()دادن
مجموع
ابوعبدا
وردنه
vardane
معنی
چوبی استوانهایشکل که با آن خمیر نان را پهن میکنند؛ نورد.
«»
پیدا نشد!
منظور شما این بود؟
شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
برای این واژه یک معنی پیشنهاد دهید.