لغتنامه دهخدا
ورده . [ وَ دَ / دِ ] (اِ) برج . (برهان ). خانه ٔ کبوتر درسنگستان و خصوصاً برج کبوترخان . (ناظم الاطباء). || برج کبوتر. (برهان ) (صحاح الفرس ). || چوبی که کبوتربازان در دست گرفته و کبوتران رابدان پرواز میدهند. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین