سایر ورزشهافرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی رزشها، پرورش اندام، بدنسازی، بادیبیلدینگ، بادیشیپر وزنهبرداری:اسکات، یکضرب، دوضرب، وزنه، هالتر شمشیربازی، بولینگ، پاتیناژ، اسکی، آلپاین، اسکی روی چمن، اسکی مارپیچ، هندبال، دوچرخه سواری، بادنوردی ورزشهای آبی، قایق، کایاک پینگ پنگ، تنیس روی میز، تنیس، بدمینتون، هندبال، راگبی،
ورزشگاهلغتنامه دهخداورزشگاه . [ وَ زِ ] (اِ مرکب ) محلی که به ورزش اختصاص یافته . جایی مخصوص ورزش کردن . ورزشگه . ورزشخانه . زورخانه . گود. (یادداشت مؤلف ).
ورزشگاهفرهنگ فارسی عمید۱. جای ورزش.۲. مکانی وسیع و معمولاً روباز برای انجام مسابقات ورزشی که جایگاههایی برای تماشاگران دارد؛ میدان ورزش.
ورزشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، کُشتی، ورزش زورخانهای، آببازی، آبتنی، مهارت بدنی، مهارت پهلوانی، پرش، کُشتی قهرمانی، المپیک، جام جهانی، مسابقه، مبارزه ورزش، نرمش، کشش، بدنسازی، اروبیک، پیادهروی، اسپرت، ماساژ دو، دوومیدانی▼، کوهنوردی▼، ژیمناستیک▼، فوتبال▼، والیبال▼، بسکتبال▼، هندبال، راگبی، بیسبال، سایر ور