پوشش آشیانه،پوشش لانهnesting coverواژههای مصوب فرهنگستانپوشش گیاهی که آشیانهگاه را از مزاحمت پرندگان متجاوز محفوظ نگاه میدارد
پوششلغتنامه دهخداپوشش . [ ش ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از پوشیدن . عمل پوشیدن : هریک برگی از درختان بهشت برخود نهادند و بدان پوشش کردند. (قصص الأنبیاء ص 19). || (اِ) ستر. حجاب . غطاء. ساتر. || کنف . زی .ذَرَاً. کنیف . (منتهی الارب ). ملاح .
وشزلغتنامه دهخداوشز. [ وَ ] (ع ص ، اِ) شتر توانا بر سیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || جای بلند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || آنکه بر وی تکیه کنند و به وی پناه گیرند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِمص ، اِ) سختی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سخت
وشظلغتنامه دهخداوشظ. [وَ ] (ع مص ) درپیوستن و آمیزش نمودن گروهی اندک با دیگران . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد):وشظ القوم الینا؛ درپیوستند به ما و آمیزش نمودند وایشان اندک اند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || فانه و میخ در بن دسته ٔ تبر و تیشه زدن تا تنک و استوار گردد. || پار
وشیظلغتنامه دهخداوشیظ. [ وَ ] (ع ص ، اِ) پیروان و نوکران . || مردم درشت خوی و گول . || گروه پراکنده از هر جای و هر جنس که از یک اصل نباشند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
ذیونوسسلغتنامه دهخداذیونوسس . [ س ُ ] (اِخ ) و من المشهور من امره [ امر اسقلیبیوس ] انه رفع الی الملائکة فی عمود من نار کمایقال فی ذیونوسس و ایرقلس . (عیون الانباء ج 1 ص 18 س 20).
موسسدیکشنری عربی به فارسیاز پا افتادن , لنگ شدن , فرو ريختن , غرق کردن (کشتي) , فرورفتن , برپا کننده , موسس , بنيان گذار , ريخته گر , قالبگير