گوشکیلغتنامه دهخداگوشکی . [ ش َ ] (ص نسبی ،ق مرکب ) منسوب به گوشک . در اصطلاح حرف در گوش گفتن واین اکثر محاوره ٔ توران است . (چراغ هدایت ). رجوع به درگوشی و زیرگوشی و بیخ گوشی ذیل ترکیبات گوش شود.
ویسکیلغتنامه دهخداویسکی . (انگلیسی ، اِ) نوعی مشروب الکلی . قسمی عرق معمولی انگلستان . (یادداشت مرحوم دهخدا). || نوعی از عرق که از حبوبات گیرند و بیشتر در اسکاتلند و ایالات متحده ٔ امریکا سازند.
ویسکیفرهنگ فارسی عمیدنوعی نوشیدنی الکلی تقطیرشده که از بعضی غلات مانند جو، ذرت، یا چاودار بهدست میآید. Δ جو جوانهزده را که خشک و بوداده شده پس از نرم کردن با آب داغ مخلوط میکنند و بعد از تخمیر در دستگاههای مخصوص عرقکشی تقطیر میکنند.
پادروسکیلغتنامه دهخداپادروسکی . [ دِ رِ ] (اِخ ) ایگناسی . سائس و قول ساز لهستانی . مولد بسال 1860م . / 1276 هَ . ق . در کوری لوکا. وی بسال 1941م . <span class="
الکساندر نوسکیلغتنامه دهخداالکساندر نوسکی . [ اَ ل ِ ن ِ ] (اِخ ) دوک بزرگ روسیه ، پسر یاروسلاو دوم .1218 م . بدنیا آمد، وی در آغاز والی ایالت نووگورد بود؛ پس از آن بعنوان دوک بزرگ در کیف و ولادیمیر حکمرانی کرد،و به سال 1240 م . بر سوی