وشایظلغتنامه دهخداوشایظ. [ وَ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ وشیظة. (ناظم الاطباء). وشائظ. رجوع به وشائظ و وشیظة شود.
وشائزلغتنامه دهخداوشائز. [ وَ ءِ ] (ع اِ) نازبالشهای بسیارپنبه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نازبالش های نیک پنبه دار. (ناظم الاطباء).
وشائظلغتنامه دهخداوشائظ.[ وَ ءِ ] (ع اِ) ج ِ وشیظة. (ناظم الاطباء) (المنجد). و آن پاره ای استخوان است که زاید باشد بر استخوان صمیم . (آنندراج ) (منتهی الارب ). رجوع به وشیظة شود.
پوچسازannihilator, annulatorواژههای مصوب فرهنگستانبرای یک مجموعۀ مفروض، ردۀ همۀ توابع از نوع خاص که مقدار آنها در هر نقطه از آن مجموعه صفر باشد
آهنگ سوختوساز ورزشیexercise metabolic rate, EMRواژههای مصوب فرهنگستانمیزان مصرف انرژی در هنگام ورزش متـ . میزان سوختوساز ورزشی