لغتنامه دهخدا
وشمار. [ وِ ] (اِ) شش قبضه ٔ ذراعی . (یواقیت العلوم ). قبضه و ذراع و وشمار و گز و باع ، اینهمه را از دانه ٔ جو گرفته اند، و آن چنان باشد که چون شش دانه ٔ جو به هم بازنهی شکمها با پشت یکدیگر کرده انگشتی گردد و چهار انگشت با هم نهاده قبضه ای بود و شش قبضه ذراعی باشد و نسبت ذراع